اقتصاد متلاطم، زنبورهای قوی و زنبوردارهای کاردان

همه چیز از یک سوال شروع شد...

سوال: سلام، یک سوال شاید بی ربط داشتم، با توجه به شرایط سخت اقتصادی که به دلیل بی کفایتی دولتمردان در کشور حاکم شده و همینطور افزایش قیمت شکر، زنبورداری با مشکل جدی مواجه شده، چون هنوز قیمت عسل افزایش پیدا نکرده و احتمالا اگر افزایش پیدا کند هم به مقدار ناچیزی خواهد بود، پیشنهاد شما برای اینکه این روزهای سخت هم به خیر بگذره چیست؟
جواب: در درجه اول باید بگم که خود من هم زنبوردارم و از همین الان در حالت دفاعی رفتم تا ان شالله به لطف خدا بتونم امسال رو هم با عملکردی قابل قبول به پایان برسونم (در آخر هم توصیه هایی در پاسخ شما دارم).
در واقع همیشه شرایط برای زنبوردار سخته، نه از بابت شرایط فعلی یا برای غرغر کردن بی فایده!
شرایط زنبوردار سخته برای اینکه جای موثقی رو سراغ نداره تا بهش مراجعه کنه و ازش راهکار و روش بگیره...

این شرایط سخته چون بعضی زنبوردارها خودشون رو علامه می دونن و دنبال پیدا کردن و رفع مشکلاتشون توسط افراد مطلع تر نمیرن، بدتر از اون اینجاست که خیلی ها حتی قبول ندارن که توی کارشون مشکل دارن...
به زنبوردار سخت می گذره چون تشکل ها رو اون طوری که باید جدی نمیگیره و از قدرت انتخابش در تعیین سرنوشتش در آینده ی شغلیش بی اطلاعه، در حالی که اگر قرار باشه تغییر مطلوبی رخ بده، به احتمال خیلی قوی از طریق اتحادیه ها و با اهرم تعاونی ها صورت میگیره....
این سختیرو میشه از این منظر هم دید که بعضی از زنبوردارها به بالاتر رفتن عملکرد در واحد کندو بی اعتقادن، یعنی دوست دارن بجای داشتن یک کندویی که ده کیلو عسل بده دو کندو داشته باشن که هر کدوم در بهترین حالت پنج کیلو عسل بده، می پرسید نه کسی دوست نداره، باید عرض کنم که این رو باید در عمل نشون بده وگرنه در حرف همه علامه هستن.
زنبوردار این سختی ها رو می کشه چون ...

برم سراغ توصیه ها:

یک نکته ی بسیار اساسی قبل از همه چیز، پیش بینی ها و تخمین هاییه که یک زنبوردار باید قبل از شروع فعالیتش در فصل بهار داشته باشه و بر اساس اون ها مسیرش رو "طراحی" کنه. این طراحی اینطوری شروع میشه که در ابتدا به زنبورها سر میزنه و از وضعیتشون اعم از بیماری و جمعیت و غذا و شرایط کلی کندوها اطلاع پیدا می کنه، بعد به سایت های هواشناسی میره و پیش بینی های کوتاه و بلند مدت رو برای منطقه هایی که توی برنامه ی کوچش داره می بینه. قدم بعدی تعیین یک هدف برای خودشه، مثلا بگه می خوام آخر سال صد تا کندو داشته باشم و دو تن عسل طبیعی و ملکه ی همه ی کندوهام رو هم جوان کرده باشم. بعد از اون برنامه هاش رو دونه دونه می نویسه و امکاناتی رو که برای اجرای اون برنامه ها داره رو در نظر می گیره و در آخر هم هزینه های سالی رو که در پیش روی خودش داره رو حساب می کنه. بعد میره یکجا و برای کار یکسالش خرید می کنه. این کار براش حداقل سه تا سود داره، یکی اینکه اجناسی رو که می خواد رو قبل از اینکه گرون بشن خرید می کنه و بعد اینکه هزینه های حمل و نقلش کاهش پیدا می کنه، دست آخر هم یک دغدغه ی مهم مربوط به خرج زنبورستانش کنار گذاشته میشه و می تونه با ذهن باز برای سود بیشتر کار کنه و لذت ببره. مهمترین قسمتش اینجاست که هر چه در ذهنش می گذره رو مکتوب کنه، ​​​​​در واقع:
زنبوردارهایی که به فکر پیشرفت هستن، نباید به هیچ وجه به ذهن و حافظه شون اعتماد داشته باشن. همه چیز در یک زنبورستان نمونه باید مدون و مکتوب باشه.

☑️ اولین توصیه که بیشتر به افرادیه که فقط عسل طبیعی تولید می کنن، اینه که تعداد کندوهاتون رو اقتصادی کنید، یعنی ظرفیت منطقه رو حساب کنید. مثلا منطقه ای صد و پنجاه کلنی ظرفیت داره و ما دویست کندو داریم، اون پنجاه کندوی اضافی دارن سودمون رو به اندازه ی قابل توجهی کاهش میدن، پس همین اول تعداد اضافه رو بفروشیم تا هم یک پولی دستمون بیاد و هم شرایط برای بهره برداری حداکثری فراهم بشه (اگر یادم بمونه بعدا در مورد دلیلش صحبت می کنم). اگر تعداد کمتر از ظرفیت باشه، یعنی ما از تمام توان خودمون و طبیعت بهره نمی بریم، این یعنی یک سطل پر از طلا جلوم گذاشتن و میگن یک بار می تونی به اندازه ی یک ظرف ازش برداری، اینجا هر چه ظرف من بزرگ تر باشه برداشت من بیشتره. توی زنبورداری ظرف ما تعداد کندوهای قوی و "آماده" ی ماست، پس تمرکز رو بر روی رشد عمودی زنبورستان و افزایش جمعیت بگذاریم.

☑️ توصیه دوم فشرده کردن جمعیت ها مخصوصا در اول فصله، که با مصرف کمتر بازده بالاتری خواهند داشت، البته اگر زنبور رو فشرده هم نکنیم مشکلی پیش نمیاد و رشد خودش رو می کنه، ولی در شرایط دشوار طبیعی و شاید هم اقتصادی بهتره تخمریزی رو به طور غیرمستقیم در کنترل خودمون داشته باشیم.

☑️ توصیه سوم در مورد فروشه، یک کم هنرمندانه تر بفروشیم، اولین قدم اینه که یک کانال در فضای مجازی تاسیس کنیم و توش فقط از زنبورعسل و موقعیت و نحوه ی کار زنبورداری خودمون بگیم (در مورد تاریخ و مذهب و فرهنگ و اخلاق کتاب و کانال و استاد زیاده، هر چه تخصصی تر کار کنیم، نتیجه ی کار بهتر خواهد بود). قدم دوم شرکت در نمایشگاه ها و بازارچه های خیریه ست، یا حتی یه پیشخوان موقتی ولی با ظاهر عالی توی یک پاساژ. قدم سوم اینه که روی رابطه ی خودمون با مشتری کار کنیم، بگذاریم عسل ها رو تست کنه در موردشون نظرش رو بگه یا انتقاد کنه. قدم چهارم هم اینه که کم کم سبد محصولمون رو مطابق تقاضای مشتری ها گسترده کنیم. قدم پنجم که در واقع قدم نیست و اساس کاره، رعایت اخلاق حرفه ایه، یعنی همکارهای خودمون رو خراب نکنیم، تو کارمون کم نگذاریم، در مورد محصولمون حقیقت رو بگیم و سعی کنیم کیفیت رو تا حد ممکن بالا ببریم. قدم ششم هم اینه که مشتری رو رها نکنیم. ارتباطمون رو به طور مستمر باهاش حفظ کنیم، نه اینه مخش رو بخوریم و ...

☑️ توصیه چهارم در ادامه ی قبلیه، اون هم بر می گرده به بازخورد گرفتن از مشتری ها، یعنی ببینیم بسته بندی ما چقدر باب میل مشتری بوده، از نحوه  و شرایط ارسال رضایت داشتن، از کیفیت و وضعیت فیزیکی و ظاهر عسلمون راضی بودن (مثلا بعضی ها به تکه های موم در عسل حساسن و ...) و اینکه پیشنهاداتشون رو جمع آوری کنیم و ببینیم که اجرا کردنشون می تونه توی فروش عسل به ما کمک کنه یا خیر.
اما بخش مهم در بازخورد گرفتن از مشتری، گوش دادن بی چون و چرا به حرف های مشتریه. اینجا نباید الکی جوش بیاریم، بعضی ها رو میشناسم که وقتی مشتری یک انتقادی می کنه، سریع توی حرفش می پرن و با دعوا می خوان بهش بفهمونن که اشتباه می کنه. در حالی که در حقیقت اولین جوابی که به مشتری داده میشه تشکره! بعد از اون خیلی منطقی و دقیق مسئله رو تجزیه و تحلیل می کنیم و طبق نتیجه ای که بهش رسیدیم عمل می کنیم. می پرسید این چه ربطی به بحران داره؟ در جوابش میگم با این کار مشتری های وفادار ایجاد می کنیم، مشتری هایی که پذیرفتن کار ما با کیفیته و باور دارن که نهایت تلاشمون برای جلب رضایت و خواسته های اون ها می کنیم. این یعنی بیمه، یعنی این که در بدترین شرایط هم مشتری های خودمون رو خواهیم داشت و تاثیر نوسان ها و نارسایی های اقتصادی رو به حداقل می رسونیم.

☑️ توصیه پنجم چند محصولی یا لااقل دو محصولی کردن زنبورستانه، بعضی کارها تخصصیه و وقت و تجربه ی زیادی می خواد، مثل پرورش ملکه، ولی بعضی از کارها واقعا زحمت زیادی به زنبوردار تحمیل نمی کنه، مثل گرده گیری، کافیه که فقط دو هفته از سال روی کندوها تله گرده نصب کنیم تا نتیجه ی باور نکردنیش رو توی تامین نیاز های زنبورستان و افزایش درآمدمون ببینیم. یا تولید ژل رویال که با کمی حوصله و دقت نتیجه ی خوبی خواهیم گرفت. یا گذاشتن تله بره موم توی ماه هاییه که عملا زنبورها بیکار هستن، نه از ما کار میگیره و نه هزینه برامون می تراشه ولی انقدری درآمد داره که می تونه همه ی هزینه های پایه ی زنبورستانمون رو پوشش بده.

☑️ توصیه ششم در مورد تجربه های جدیده، در شرایطی که از نظر مالی آسیب پذیر هستیم، بهتره کمتر روش ها و داروها و کلا مسایل جدید رو توی زنبورستانمون امتحان کنیم و برای بخش عمده ی زنبورستانمون بیشتر به روش هایی متکی باشیم که قبلا آزمایششون رو پس دادن. ولی خب کنجکاویه دیگه، کاریش نمیشه کرد، برای ارضای این کنجکاوی که در همه ی ما زنبوردارها و اصلا در همه ی ابناء بشر وجود داره، می تونیم چند کندو رو تبدیل به آزمایشگاه کنیم، نه همه ی زنبورستان رو!

☑️ توصیه آخر هم اینه که شناسنامه زنبورستان رو جدی بگیریم، اینطوری می تونیم در کوتاه مدت و بلند مدت هزینه های زنبورستان رو تا حد ممکن کاهش بدیم. زنبورداری که ندونه هر کندوش به طور متوسط براش چقدر هزینه و درآمد داشته، زنبوردار نیست، داره تفریحی با زنبوراش بازی می کنه. از این منظر زنبوردار کسیه که هم کندوهاش و هم زنبورستانش شناسنامه داشته باشه و مثل هر شغل دیگه ای از سود و زیان کارش مطلع باشه.

چکیده ی حرفم هم اینه، توی این شرایط تمرکز رو بر درمان صحیح و کوچ ها عقلانی (نه عادتی) بگذاریم و نقش تغذیه و تکثیر بی برنامه رو کمرنگ کنیم. در واقع هیچ کدوم از وظایف کاریمون نباید تعطیل بشن، ولی وزنی که توی بودجه ی محدود براش قائل میشیم تفاوت می کنه. نگران زنبورها نباشیم زنبورها شصت میلیون ساله که با شرایط بسیار بدتر از این کنار اومدن، در واقع اینجا عامل تغییر و تحول خودِ ماییم و تصمیم هایی که می گیریم.

یک جمله ی طلایی هم از "دیل کارنگی" می گذارم که به نظرم خیلی حرف حسابه :
بیشتر موفقیت های مهم در جهان توسط افرادی بدست آمده که در زمانی که به نظر می رسید هیچ امیدی وجود ندارد، به تلاش کردن ادامه دادند.

با تشکر از آقای مهندس مصطفی یوسفی که در ارائه ی پیشنهاد و کمک به پخته شدن این متن کمک به سزایی به من کردند.

ارایه دهنده : مهندس مهدی اخوان مقدم